منوي اصلي
- موضوعات
- آرشيو مطالب
- لينکدوني
- لينک دوستان
درباره ما
نظرسنجی
این وبلاگ چطور است |
آخرين مطالب
محبوب ترین ها
آمار وبلاگ
بازدید امروز : 28333
بازدید دیروز : 2168
بازدید کل : 85765
تعداد مطالب : 149
تعداد نظرات : 53
کاربران عضو شده : 3
بازدید دیروز : 2168
بازدید کل : 85765
تعداد مطالب : 149
تعداد نظرات : 53
کاربران عضو شده : 3
تاريخ ارسال مطلب : 1396/9/20 - 14:41
برچسبها : روش فعال سازی چشم سوم از طریق نماز شب
چشم سوم در بين ۲ ابرو قرار گرفته و کار آن دريافت سيگنالهای انرژی و حتی ارسال آنها نيز هست. شما با استفاده از اين چشم ميتوانيد امواج انرژی که در محيط هست را احساس کنيد اين امواج را از طريق مغز يا روح تجزيه و تحليل کنيد و در نهايت پيام مربوطه را به تصوير بکشيد اين پيام ميتواند يک تصوير، يک حس و يا هر چيز ماورايی باشد. معمول استفاده از اين چشم ارسال حس آرامش به افراد و دريافت تصاوير انرژيکی اجسام و اشخاص است. يعنی با استفاده از اين چشم میتوان هاله افراد موجودات فرا مادی و يا دردها و هر چيز غير مادی و انرژيکی را با استفاده از اين چشم مشاهده کنید.
بیداری چشم سوم به وسیله نمازشب
سجده باعث آسودگی و آرامش در فرد شده و عصبانیت را تسکین می دهد. سجده قدرت درک و فهم را زیاد می کند. دلیلش این است که در سجده به پیشانی ما فشار می آید و باعث می شود که کاملا روی پیشانی متمرکز شویم ( اگر در این حالت به نوک بینی مان نگاه کنیم، خود به خود به پیشانی فشار می آید ) و این امر اگر با دقت و تمرکز زیاد صورت گیرد، بعد از مدت طولانی سبب بیداری چشم بصیرت شخص می گردد.
ادامه مطلب
در علوم ماوراءالطبیعه به این چشم، چشم سوم گویند که بین دو ابرو و چشم واقع شده است. در علوم یوگا نیز به چاکرای "آجنا" معروف است.هدف یک یوگی مشتعل کردن انرژی روحانی در چاکراها بلاخص چاکرای آجناست. که بتواند بدون دو چشم طبیعی ببیند.
امروز حتی پزشکان روانشناس نیز مبلغان متجدد دین شدهاند و گرویدن به دین را توصیه مینمایند.
آیا آیاتی درباره چشم سوم درقرآن وجود دارد؟
بله .اگر بخواهیم در باره ماهیت آن از دیدگاه قرآن بحث کنیم شاید کامل ترین و جامع ترین به مقصود آیه 22 سوره ق باشد. قرآن می فرماید:
تو در غلفت از این بودی پس ما پرده را برداشتیم و چشمانت تیزبین شد.
در این آیه سخن از امری موجود است که به جهت پوششی بر چشم انسان قادر به دیدن آن چیز نیست. مانند بهشت و دوزخی که در حال حاضر وجود دارد . اگر پرده از چشم برداشته شود و ما بتوانیم این عوالم را ببینیم هم می توانیم از آینده و هم از گذشته خبر داشته باشیم. این چیزی است که در مساله چشم برزخی به آن اشاره می شود. برای رسیدن به چشم برزخی باید پرده را از روی چشم برداشت و به قول قرآن چشم حدید و تیزبین شود.
قرآن مىفرماید: ان تتقوا الله یجعل لکم فرقانا
هر کس تقوا پیشه کند خداوند به او فرقان
«قدرت تمیز بین حق و باطل» عطا مىکند».
این فرقان که همان چشم دل و چشم حقیقتبین است مومن را از مهلکههاى گوناگون نجات داده و به سوى رستگارى رهنمون مىنماید. پس معلوم شد که چشم دل در اثر عادت و انس به طبیعت و عالم ملکى کم سو شده و توان دیدن حقایق را ندارد، تنها راه چاره روشن نمودن آن از طریق اطاعت خداوند (انجام واجبات و ترک محرمات) مىباشد که آن هم به مرور زمان و به تدریج به دست مىآید، چنانکه کندشدنش نیز به تدریج و در طول زمان متمادى بوده است، از طرفى حقایق زندگى نیز همان حقایق هستى و خلقت است که براى کشف آن حقایق پیامبران الهى مبعوث شده و عقل، ما را به آن راهنمایى و دلالت مىکند،
از جمله حقایق زندگى
۱-فانى بودن حیات دنیوى
۲-کوتاه بودن مدت آن
۳- لزوم دل نبستن به آن است
توضیح:
باید دانست در اصطلاح فلسفه و کلام و عرفان، عالم برزخ عالمی فراتر از عالم دنیاست. لذا به هر مقدار ما از دلبستگی و وابستگی به مادیات دنیا دور شویم به عالم مافوق آن بیشتر دسترسی می یابیم.
بنابر آن چه از روایات به دست می آید
عمل به واجبات و ترک محرمات
سلامتی و هنجار در دنیا و دوری از جهنم و ورود به بهشت را برای ما زمینه سازی می کند. اما اگر علاوه بر آن به نوافل و رعایت تقوا بیش از حد معمول موفق شویم به بیش از آن چه دیگران از جهت معنوی به آن دست یافته اند خواهیم رسید که از آن به چشم برزخی تعبیر می شود و با آن حقایق وقایع را فراتر از ظاهر آن می توان دید. این مطلب در حدیث قرب النوافل چنین بیان شده است
از پیامبر(ص) روایت شده که خداوند فرمود:
اظهار دوستی نکرد بنده من به چیزی دوست داشتنی تر از آنچه واجب کردم بر او، و او با نوافل به سوی محبت من می آید تا این که من نیز او را دوست بدارم. پس هنگامی که او را دوست بدارم شنوایی او می باشم آن گاه که می شنود و بینایی او می باشم آن گاه که می بیند و زبان او می باشم آن گاه که سخن می گوید و دست او می باشم آن گاه که ضربه می زند و پای او می باشم آن گاه که راه می رود، هنگامی که به درگاه من دعا کند اجابت می کنم و اگر از من درخواست کند به او می دهم.
V}(ر.ک: المحاسن، احمد بن محمد بن خالد البرقی، ج 1، ص 291 و اصول کافی، کلینی، ج 2، ص 352)
از زمانى که حیات بشرى در این کره خاکى شکل گرفته، همیشه سؤال مهمى ذهن او را مشغول ساخته که هدف از خلقت انسان و مجتمع بشرى چیست؟ آیا زندگى همین جلوه صورى و ظاهرى آن یعنى خوردن و خوابیدن و شهوت رانى کردن است؟ یا در پشت این حرکات، غایتی رفیع و هدفی بلند خوابیده است، در ادامه همین تفکرات و تاملات است که مىتوان دریافت که ارسال پیامبران الهى آن هم در تمام عصرها به چه جهت و هدفى بوده است، آیا پس از این عالم خاکى، جهان دیگرى که در آن به اعمال مردم رسیدگى مىشود، نخواهد بود ؟ دراین صورت هر لحظه با تصور مرگ و نابودى، زندگى در کام انسان تلخ شده و با هر تأملى در عاقبت کار خود پشتش خواهد لرزید و دستش به هیچ کارى نخواهد رفت .
2k513b530421.jpg
واقعیت اینکه خداوند راز خلقت انسان را در هنگام خلق آدم(ع) به ملائکه بیان نمود: «انى جاعل فی الارض خلیفه»
این که پیش از وى آدمى را ندیده و از کارها و اعمال وى اطلاعى نداشتند (البته مطابق یکى از اقوال) ولى از ترکیب ساخت وى که تلفیقى از خاک و ماده و روح الهى بود توانستند حدس بزنند که انسان کارش فساد در روى زمین و خونریزى خواهد بود، ولی سجده آنها در برابر آدم(ع) نشان داد که در پشت این اعمال احتمالى ظاهرى ، رازى بزرگ نهفته و آن مقام عبودیت انسان در مقابل خداوند، با وجود دارا بودن بُعد مُلکى و طبیعى وى است، چندان که هر لحظه او را به فساد، گناه و غفلت مىکشاند، از همان ابتداى خلقت دو نیروى ظاهرى و باطنى در درون انسان صفآرایى کرده و
هر کدام سعى کرده قلب انسان را که مطابق برخى روایات عرش خداوند و حرم الهى است تسخیر نمایند که این
دو نیرو عبارتند از شیطان و نفس اماره .
در مقابل پیامبران الهى و عقل قرار دارند که هر کدام بنا به تناسب حقیقت ظلمانى و نورانى خود انسان را در این مرحله از وجودش - حیات ملکى و طبیعى - به تسخیر خود در مىآورد، حال اگر این انسان در مقابل خداوند متعال خاضع و خاشع شده و تنها او را پرستش کند به جهت دارا بودن قوه شهوانى و شیطانى و تحت تأثیر آنها واقع نشدن بر ملائکه (که تنها بُعد روحانى و الهى بر وجود آنهاسیطره دارد و کارى جز خیر و نور نمىتوانند انجام دهند) برترى دارد،
ولى چون این انسان هر لحظه در حال نسیان و غفلت قرار دارد و عقلش به تنهایى در مقابل شیطان و نفس سرکش درونى یاراى مقابله ندارد، خداوند متعال با ارسال انبیاى بىشمار و ابلاغ احکام و فرامین الهى وتشویق وى در انجام آنها و رسیدگى به مقام بندگى وى را در مقابل شیطان یارى نموده است . و با این دیدگاه مىتوان دریافت که ارسال پیامبران الهى یکى از الطاف عظیم خداوند متعال بر ایشان است،
از همین روى به دست آوردن معرفت و بصیرت در منابع روایى ما از اهمیت بسیار زیادى برخوردار است، یک ساعت تفکر در صنع خداوند و عاقبت انسان و آینده جهان که مىتواند فکر انسان را تصحیح کرده و او را به راه راست رهنمون سازد از هفتاد سال عبادت برتر شناخته شده است.
براى استحکام در امر طاعت و بندگی خداوند قبل از هر عمل باید بصیرت و معرفت به دست آورد، همانند عمارت رفیعى که تمام زینتها، زیبائیها و ظرافتها در آن به کار رفته و به چشم بسیار زیبا مىآید؛ در نگاه افراد عادى زیبایی های این عمارت در تزئینات داخلى، دکوراسیون، گچبری ها و نماهایش خلاصه مىشود ولى از نظر گاه یک مهندس و معمار حرفهاى، ارزش این ساختمان به اسکلت بندى و مواد استفاده شده در پىریزى آن است و اگر چارچوب و اسکلتبندى عمارت سست و ضعیف باشد این ساختمان با تمام زیبائی هایش به هیچ نمىارزد، چون؛ اولین باد سخت بنیانش را در هم فرو خواهد ریخت.
ایمان و اعتقاد افراد هم که اعمال خیر و صلاح آن را زینت مىدهند اگر بر روى بنیانى اساسى و پایهاى راسخ یعنى عقل و استدلال مبتنى شده باشد، اعمال او هر چند کم و جلوهاش اندک باشد در نجات او در این دنیا و دنیاى پسین کافى است، معرفت مستحکم و متین او را به هدف خواهد رسانید،
این معرفت همان «چشم دل» است
که در سؤال به آن اشاره شده است، یعنى شخص؛ با چشم حقیقتبین و نظرى باطنى به طبیعت و اطرافیان خود نگاه مىکند، نعمتى که در نهان همه انسان ها به ودیعت گزارده شده و تنها غفلت و توجه به جنبههاى فلکى و طبیعى آن را کندو ضعیف و دید آن را کم سو ساخته است و با اعتقاد راسخ و عمل صالح و اقبال به خداوند آن دوباره فعال و احیاء شده و باعث نجات وى خواهد شد .
در عرف مردم هر کس زیرکتر و زرنگتر در کارهاى مادى و امور دنیوى باشد عاقل شمرده مىشود هر چند در کارهاى اخروى و الهى ضعیف و ناتوان باشد، در حالى که از نظر قرآن و روایات کسى که بتواند آخرت خود را تضمین و خود را به خدا نزدیک سازد عاقل و زیرک است هر چند در امور دنیایى و مادى ضعیف و ناتوان بوده باشد
شخص عاقل این دنیاى کوتاه مدت را بسان مزرعه و کشتزارى مىداند که باید محصول مورد نیاز را در آن کاشته تا پس از کمال آن را در دنیاى دیگر برداشت کند، چنین شخصى در سایه فرقان و بصیرت معنوى آن دیدگاه و برداشت عرفى از زندگى و هدف هاى آن را از ذهن خود دور ساخته و خود را به خاطر افکار و عقاید بى پایه در وادى هلاکت نمىاندازد، چرا که تمام عمرش را - که از مدت دقیق آن هم بى اطلاع است - براى رسیدن به آن هدف بلند باز هم کوتاه مىداند،او از تمام ساعات و...... عمرش براى ذخیره ثواب و بالا بردن درجاتش در بهشت تلاش مىکند و این است معنى زیرک بودن مؤمن که در روایت آمده است :
{ المومن الکیس ، انسان مومن زیرک است . }
اما مقدار و نوع دامنه ی دید برزخی بستگی به میزان معرفت و مقدار فاصله گرفتن انسان از عالم ماده و انقطاع از امور مادی و جسمانی و توجه او به عالم مجردات و حقایق دارد . مسلما دیده باطن بین انبیا و اولیا از بقیه انسان ها نافذ تر و محدوده ی دید برزخ بین آنها از سایر انسان ها وسیع تر و گسترده تر است ودیگران به میزان درجه ی شناخت و اطاعت آنها از خداوند و پیروی آنها از انبیا و اولیا و سعی و کوشش آنها در راه بندگی حق از این دید برخوردارند .
افرادی که چنین ویژگی را داشته باشد معمولا ناشناخته هستند و خود را به مردم معرفی نمی کنند . در مورد آیه الله بهجت این مطلب معروف است که ایشان چشم برزخی دارند.
در مجموع می توان گفت:مؤمن به نور الهی می نگرد وبرای دیدن حقیقت امور کار مشکلی نیست ووجود روشن بینی ودیدن امور واقعی از طرف آیت الله بهجت غیر قابل انکار است.
زندگینامه حضرت آیت الله بهجت:
آیت الله بهجت در نجف در سن 18 سالگی به محضر پرفیض عارف کامل حضرت آیت الله سید علی قاضی بار یافتند و مورد توجه و عنایت ویژه ایشان قرار گرفتند. آیت الله مصباح در این باره می گوید: ایشان از مرحوم قاضی مستقیما در جهت اخلاقی و معنوی بهره برده و سال ها شاگردی ایشان را کرده بودند. مرحوم قاضی از کسانی بودند که ممحض در تربیت افراد در جهات معنوی و عرفانی بودند. مرحوم علامه طباطبایی و شیخ محمد تقی آملی و شیخ علی بروجردی و عده زیادی از بزرگان و حتی مراجع از وجودشان در جنبه های اخلاقی و عرفانی بهره برده اند.
ویژگی های اخلاقی حضرت آیت الله بهجت
۱. تقوا و خودسازی:
ایشان خود در آغاز جوانی به میدان خودسازی گام نهاد و همواره در آموزش های اخلاقی بر این نکته اصرار داشت که تلاش پیگیر و ریاضتی فراگیر لازم است تا انسان در جبهه ستیز با رذیلت هایی اخلاقی و جهاد با هواهای نفسانی پیروز گردد و به سازندگی خود بپردازد و چون تهذیب اصل و اساس ارزش ها است و منشأ خدمت به دیگران است همواره معتقد به لزوم همپایی و همراهی دانش و اخلاق بود و خطر جدایی علم و تزکیه را پیوسته گوشزد می کرد و زیان عالم غیر مهذب و دانش بدون تزکیه را از هر ضرری بالاتر می دانست. ایشان انسان مخلص و مشتاقی است که در همه حال به یاد خدا است و کوشیده تا پیوسته در حوزه جاذبه الهی قرار گیرد و به همه چیز و همه کس با دید خدا خواهی بنگرد. یکی از مجتهدان بزرگ درباره ایشان گفته است: ایشان را نمی شود گفت آدم با تقوایی است بلکه عین تقوا و مجسمه تقوا است.
2. زهد و ساده زیستی:
ایشان زاهد عارفی است که بی رغبت به دنیا و بی تکلف بوده است. زندگی ساده او در خانه ای قدیمی و محقر در قم و مقاومت ایشان در برابر خواسته های مکرر علما و مردم برای تعویض خانه، گواهی صادق بر روح بزرگ و زاهدانه این پیر فرزانه است. آیت الله مصباح در مورد زهد ایشان می گوید: آقای بهجت منزلی اجاره کرده بود که ظاهرا دو اطاق بیشتر نداشت و آن اتاقی که ما برای درس خدمت ایشان می رسیدیم، وسطش پرده ای کشیده بود که پشتش خانواده ایشان زندگی می کردند و ما این طرف پرده می نشستیم. زندگی بسیار ساده و دور از هرگونه تکلف و توأم با یک عالم نورانیت و معنویت.
3. عبادت:
از عوامل مهم در موفقیت ایشان که می تواند الگویی برای دیگران باشد تقید و تعبد ایشان است. ارتباط ایشان با خداوند متعال، ذکرهای پی در پی، به جا آوردن نوافل، شب زنده داری های کم نظیر ایشان بسیار عبرت انگیز است. سالهاست که نماز جماعت ایشان از شورانگیزترین و روح نوازترین نمازهای جماعت ایران اسلامی است. در نماز جماعت ایشان جا برای نمازگزاران تنگ می گردد. بعضی از حضرت آیت اله بهجت نقل کرده اند که ایشان فرموده بود: اگر سلاطین عالم می دانستند که انسان ممکن است در حال عبادت چه لذت هایی ببرد، هیچگاه دنبال مسایل مادی نمی رفتند.
4. زیارت و توسل:
ایشان با این سن و سال هر روز با نهایت ادب به محضر مقدس حضرت معصومه(س) شرفیاب می گردد و با خشوع و خضوع در مقابل ضریح مطهر می ایستند.
5. تواضع و فروتنی:
شهرت گریزی، هواستیزی و فروتنی از دیگر ابعاد برجسته این شخصیت معنوی است. در مجالسی که از طرف ایشان برگزار می شده است، ایشان به خطبای مجالس توصیه می کردند از ذکر نام ایشان در مجالس خودداری کنند.
6. سیر و سلوک و مقام معنوی:
در سیر و سلوک این عبد صالح خداوند، سابقه ده ها ساله دارد و در همان جوانی، مراحلی را درعرفان سپری کردند. عارف بزرگی چون امام خمینی به ایشان عنایتی خاص داشتند و بعد از بازگشت به قم در اول انقلاب، در منزل ایشان حضور یافته وایشان را دیدار می کند.
7. کرامت:
از ویژگی های ایشان این است که اهل کرامت است و این نتیجه خودسازی وتهذیب نفس است. البته ایشان همواره طوری برخورد می کرده اند که این کرامات از ایشان ظاهر نگردد. از فردی نقل شده که می گوید: خانم من باردار بود و من نزدیک ماه رمضان قصد رفتن به مسافرت داشتم. برای خداحافظی خدمت آقای بهجت رفتم. ایشان مرا دعا کرد و فرمود: در این ماه خداوند به شما پسری عنایت می کند، نامش را محمد حسن بگذارید، در حالی که اصلا آقا از بارداری همسرم خبر نداشت. اتفاقا در شب نیمه رمضان بچه ما متولد شد و اسمش را محمد حسن گذاشتیم.
8. اهتمام و عنایت به رعایت شرعیات:
مهمترین ویژگی در روش تربیتی ایشان، عنایت به رعایت آداب شرعی و شیوه و سیره اهل بیت است. ریزه کاری ها و ظرافت های بسیاری در گفتار و رفتار و نشست و برخاست اولیای خدا وجود دارد که فهمیدن آنها خود یک علمی می خواهد چه رسد به این که آدم بتواند دقیقا آنها را رعایت کند و همین ها است که بنده را در راه بندگی به پیش می برد و در نزد خداوند عزیز می کند و به مقامات بلند می رساند. ایشان در پاسخ به درخواست نصیحت تأکید دارند که مسلمات شرع را درست رعایت کنید به ویژه به نماز اهمیت ویژه ای می دهند و حالات ایشان و سوز و گداز و گریه ایشان در حال نماز خود بهترین درس اخلاق و سازندگی است و بسیاری از ویژگی های دیگر که محتاج صرف وقت بسیار و نوشتن کتاب های فراوانی است.
در این باره به کتابهای ذیل مراجعه نمایید:
1- برگی از دفتر آفتاب
2- ستارگان هدایت
3- بهجت عارفان
برچسبها : روش فعال سازی چشم سوم از طریق نماز شب